چه طولانی نبودم ....
اوه از تولد سما جون تا الان ... ماه رمضون به آرومی گذشت ... شما مسابقات بسکت داشتی که باز هم علیرغم اعتراض های مکرر من .. باز هم با بزرگسالان بودین ... اصراری به شرکتت تو مسابقات نداشتم اما خوب خودت دلت میخواست ... آخر هم کاپ اخلاق از آن شما شد .... اعتراضم به خاطر سطح مسابقات بود که اصلا عادلانه نبود ...عید فطر رو طبق قولی که به عمه داده بودیم زدیم به دل جاده و رفتیم مشهد ... خیلی خوش گذشت هوا عالی ... کلی تفریح و شبا هم بازی تا دیر وقت ... خدا رو شکر..... بعد برگشت هم که دوتاتون درگیر شروع ترم جدید زبان و کانون ... حیف که کاسهای زبان دوتاتون با تایم کانون تداخل داره ... آخه هر دوتون از کانون واقعا لذت میبرید ... سما جون هم که خیلی فالبداهه...
نویسنده :
ملیحه
23:08