2000
دو هزار روز از وقتی که آسمون زندگی مون با وجود تو آبی تر شد ، میگذره و من هر روز به خاطر داشتن فرشته های مهربونی مثل شما دو تا به خودم میبالم و خدای بزرگم رو شاکرم ... دوستتون دارم به عدد ستاره ها ... آرزوی من دیدن لبخند روی لبهای زیباتونه ... خدای ِ زیبا همیشه حافظ فرشته هات باش ...
نویسنده :
ملیحه
12:01
یکهزار و نهصد و نود و نه
مبارکککککککهههههههههه عزیز خاله
اولین سالگرد تولدت مبارککککک ، قشنگمممم دوستت دارم عزیز خاله .... با تو زندگی زیباست ...
نویسنده :
ملیحه
18:09
روز خوب ...
خدایا شکرتتتتتتتت ... روز جمعه خوبی رو گذروندیم ... همه چی طبق برنامه پیش رفت و به همه کارامون رسیدیم ... تنها کاری که موند این بود که پرتقال هامون رو از تک درخت تو حیاط هنوز نچیدیم .... (: دوستتون دارم عزیزای من ...
نویسنده :
ملیحه
22:46
پاییز هم امسال ...
پاییز امسال هم داره بدون هیچ بارونی آخرین نفس هاشو میکشه ... یکی دو روزه نه نه سرما خودش رو نشون داده ... و نشونه اش زیاد شدن درجه پکیجِ ... روزهامون داره به سرعت میگذره ... دخترا مشغول به کارهای درسی و کلاس های جنبی ... خدا رو شکر هم تحرک لازم رو دارن هم وقتشون به بطالت نمیگذره ... زهرا جون که فرصت سر خاروندن نداره ... حجم درسها و آمادگی واسه ایشالا آزمون تیزهوشان و ... سما جونم که وارد مرحله جدیدی از زندگیش شده ... سؤالهای متفاوت ... تجزیه و تحلیلهای جالبی از بعضی مسایل داره که دوست دارم بیشتر راجع بهش واسش توضیج بدم ... مسایل ارزشی .... شبا قبل خواب واسه هر دوتون کتاب میخونم ... با تغییر دکوراسیون جدید و مستقل شدن تون تو اتاق ...
نویسنده :
ملیحه
22:45
...
هی پاییز ... ابرهایت را زود بفرست ... شستن این گردِ غم از دل من چندین پاییز باران میخواهد ... ...
نویسنده :
ملیحه
16:15
پانزدهم آبان ماه 93
یادآور از دست دادن یه عزیزِ ... دایی سید حسین ... کسی که مهربونیش واسه همه بود و ما بیشتر ... دلم هنوز میسوزه و واسم باورش سخته ... هر جا که میرم حرفاشون و حرکاتشون واسم تداعی میشه ... هنوز دلم کنده است ... دست و دلم به هیچ کار نمیره ... بغضمم فقط وقتی تنهام باید بشکنه ... خدایا به همه ما صبر بده ... روحشون شاد و قرین رحمت الهی
نویسنده :
ملیحه
0:01
این کشته فتاده به خون حسین توست ...
السلام ای وادی کرببلا السلام ای سرزمین پر بلا السلام ای جلوه گاه ذوالمنن السلام ای کشته های بی کفن التماس دعا ...
نویسنده :
ملیحه
12:51
اولین ....
صبح زود به اتفاق عمه جون از کرمان حرکت کردیم و .... ساعت 12نیم رسیدیم خونه ... امشب اولین بارون پاییز رو حس کردیم با دخملا رفتیم بیرون تو حیاط و کلی از بوی بارون لذت بردیم .... هوا عالی ... هنوز بوی نم اش میاد ... خدایا امسال نعمتت رو هر چه بیشتر به ما عطا بفرما ....
نویسنده :
ملیحه
22:34