آخر کلاس سما جون
شیفتای آقا جان اعلام شد ... چی بگم ): ... سلامت باشن ایشالا ... مهم همینه ...
امروز روز آخر کلاس نقاشی سما جون بود خیلی خوب بود وقتی کاراشون رو مربی بهمون نشون داد کلی
ذوق کردم ... با دوستاش عکس گرفت که بعد میزارم ...
ترم دوم موکول شد احتمالا به بعد تعطیلات خرداد تا ببینیم چی میشه ...
منم امروز رفتم مدرسه برای رفع و رجوع بعضی از کارها ...
فردا میرم برای اوکی کردن کار تخت خواباشون ... یکم دکوراسیون اتاق دخترا رو سر و سامان بدم ...
احتمالا استارت کلاس خط رو بزنم از هفته آینده ...
هر دو تون زود خوابیدید سما جون که سر شب اینقدر خسته بود که رو مبل دراز به دراز افتاد و خوابید
امروز کمی اذیت کردی که مجبور شدم تنبیه ات کنم بین خودمون ... فعلا از دیدن چند کارتن و کتاب
خوندن و بازی با نخ جادویی محروم شدی ...متاسفانه
دیشب اومدی میگی من یه اختراع جادویی کردم ساعت 11:30