تبریک میگم عزیز مامان ...
دیروز نتایج آزمون منطقه 9 سما رو دادند ... تو مدرسه : اول تو شهر : اول ... خیلی عزیزی برای ما حالا دارم میفهمم که تلاشهایی که زمان نوزادی برات کشیدیم بی نتیجه نمونده ... اما حیف که شما دیروز اصلا حالت خوب نبود و ساعت 9 از مدرسه اومدی پیشم و من فرستادمت خونه مامانی ... امان از این هوای خشک که حامل هزاران نوع ویروس شده ... خدایا خودت نظری کن ... خلاصه به یه تبریک خشک و خالی بسنده کردیم تا بعد ...
این روزا منم حسابی مشغولم ... گاهی وقت کم میارم ... دیروز که آقاجان رو رسوندم بیمارستان ... شما دو تا خونه مامانی بودین آخه عصر میخواستم ماشین رو ببرم واسه سرویس ... در یک آن پاهامو زیر رادیاتور دراز کردم و از فرط خستگی خوابم برد ... (: ولی خیلی مزه داد ... (: شاید دیگه الان چند ماهی میشه که ظهرا نمیخوابم ...
دوستت تون دارم هر دوتون رو قد تمام آسمونا .... (: بوسسسسسسسسس