اصلا باورمون نمیشه ....
امسال تولدت احتمالا کرمان پیش عمو جان باشیم... چند روز بود اصرار داشتی که چون دایی مجتبی هم اون روزای عید غدیر میاد یه تولد هم اینجا واست بگیریم .... من به آقا جونت گفتم یه سورپرایز واسش دارم و امروز اون سورپرایزیه که گفتم وقتی به آقا جان گفتم باورشون نشد .... امروز درست 4هزاره از تولدت گذشته و تو هر روز خانوم و خانوم تر میشی .... و من هر روز بیشتر شکر گزار خدا ، که سهم من از لطف و مهربونی بی حد خدا دو تا فرشته دوست داشتنیه ...
آرزوی من دیدن تک تک لحظات موفقیت توست .... دوستت دارم دخترم
چهار هزارمین روز تولدت مبارکککککککککک
:-*
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی