وظیفه ...
دیشب خوب به وظیفه ای که بهت محول کرده بودم عمل نکردی ... وقتی اومدم خیلی ناراحت شدم ... شاکی شدی که چرا ناراجتم اتفاقی که نیافتاده ...واست توضیح دادم نفس اون عمل واسم مهم بود نه خودش ... تو باید در برابر وظیفه ای که بهت محول شده احساس مسئولیت میکردی .... مجبورشدم علیرغم میلم بفرستمت بری بخوابی ... خودمم به زور بخوابم تا سحر ... بدون کتاب و بدون بوس خوابیدین ... ):
حالا الان بعد خوردن سحری و نماز صبح سرم بشدت سنگینِ ... ):
مربوط به س . س
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی